روزانه

عامدانه، عاشقانه، قاتلانه…

پنج شنبه ۲۵ مهر ۹۲ با رها رفتیم نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه…» و همونطور که از توضیح‌های اولیه‌اش حدس می زدم موضوعش به شدت درگیرم کرد و هنوز که هنوزه ترجیح می‌دم به جزییات قضایای مطرح شده فکر نکنم. اون شب با معده درد عصبی از تالار شمس بیرون اومدم.

چندتا مورد رو تیتروار بگم. به نظرم کارگاردانی خوب بود. نمایشنامه هم خوب بود و بعضی جاها مب تونست پخته تر باشه ولی در مجموع راضی کننده بود. بازیگری ها عالی بود. بهاره رهنما هم با وجود همه تصویرهایی که از سریال ها و فیلم هاش تو ذهنم بود، تونست یه شخصیت رو شکل بده که باورش کنم. راستش کارگردان با انتخاب بهاره رهنما ریسک کرده بود. تجربه های سینمایی و تلویزیونی کمدی رهنما در چندوقت گذشته می تونست سایه بندازه رو نقش. صحنه هم متناسب بود با فضا که البته اگر به بعضی جزییات بیشتر دقت می شد می تونست بهتر باشه. مثلا جاهایی که روزنامه ها در دید تماشاگر قرار می گرفت اگر از روزنامه های جدید استفاده نمی شد بهتر بود.

خبر خوب اینکه نمایش تمدید شده و هنوز وقت دارید ببینیدش که دعوتتون می کنم به این کار. بلیط رو هم می تونید از سایت تیوال تهیه کنید.

بگذریم. می خوام به نکته مهمتری برسم: اعدام

چی می شه که یه آدم در قرن بیست و یکم در یک مکان رسمی بشینه و سر فرصت برای قتل یکی دیگه و نحوه اش تصمیم بگیره؟ چرا دولت ها قتل رو به دو دسته قانونی و غیرقانونی تقسیم می کنن و اگر یه آدم کسی رو بکشه می شه غیرقانونی ولی اگر همین کار رو دولت بکنه اسمش می شه اعدام قانونی؟

من مخالف اعدامم. به یک دلیل ساده و البته محکم: من انسان رو نمی کشم و برای کس دیگه ای هم این حق رو قائل نیستم.

موافقان اعدام البته دوتا دلیل عمده دارند.

یکی اینکه اون محکوم به اعدام باید مجازات بشه. یه خط معروف دارند که می پرسن “اگر این محکوم برادر خودت هم کشته بود می گفتی اعدام نشه؟” خب راستش نمی دونم اگه کسی یه کار خیلی بد در موردم بکنه چه حسی دارم. راستش می دونم ولی خب حس من مهم نیست. مساله اینه که حس من نتیجه اش می شه انتقام. آیا انتقام و کشتن یه آدم دیگه باید امری اخلاقی محسوب بشه؟ آیا در طول تاریخ با انتقام گرفتن کسی زنده شده؟ یا کسی با کشتن یه آدم تونسته با ناراحتی نبود یک عزیزش کنار بیاد؟

دلیل بعدی که موافقین اعدام میارن جنبه اصلاحی اعدامه. تا حالا دیدین کسی اعدام بشه و بعدش اصلاح بشه؟ نکته است واقعا. وقتی یک نفر رو از بین می برید که نمی تونید بگید داریم کار اصلاحی انجام می دیم. حتی پیشگیرانه هم نیست. غیر از اینکه غیر اخلاقی تر از کشتن یه آدم برای درس گرفتن یه نفر دیگه من ندیدم، در عمل هم دیدیم که پیش گیری وجود نداره. حداقل آمارهای قتل در ایران و مقایسه با کشورهایی که مجازات اعدام ندارند می تونه خلاف این رو ثابت کنه.

بدتر از اعدام شیوه های بدوی اعدام در ایرانه. یا در کوچ و خیابونه و یا در زندان و در حضور اولیا دم و خانواده محکوم به اعدام. اون هم با شیوه هایی که هم توهین آمیزه برای محکوم و خانواده اش و هم لحظه لحظه روند اعدام رو تبدیل به یک عذاب غیر قابل تحمل برای تک تک آدم ها می کنه و هم از دلش یه “قاتل قانونی” در میاد.

بذارید یه نگاهی به آمار قانون اعدام در کشورها بندازیم.

۱۰۰ کشور اعدام غیر قانونیه

۷ کشور فقط در شرایط خاص مثل جنگ هنوز قانون اعدام رو دارند

۴۸ کشور با وجود قانونی بودن اعدام، به صورت غیر رسمی اون رو ممنوع کردند و بیش از ۱۰ ساله که اعدام نداشته اند

۴۰ کشور هنوز اعدام رو در قانونشون دارند و اجراش هم می کنند.

در سال ۲۰۱۲ بیشترین تعداد اعدام ها رو چین، ایران، عراق و عربستان سعودی داشتند

تنها کشورهایی که از سال ۲۰۰۹ اعدام در ملا عام رو داشتند ایران، کره شمالی، عربستان سعودی، سومالی، سوریه و یمن بوده اند.

قطر از سال ۲۰۱۲ به جمع کشورهایی پیوست که ۱۰ سال پیاپی اعدام نداشته اند. ترکیه از سال ۲۰۰۴ دیگه قانون اعدام رو نداره در حالیکه از سال ۱۹۸۴ اعدامی در این کشور ثبت نشده. عمان از سال ۲۰۰۷ اعدامی نداشته.

Standard